آخرین اخبار
کد مطلب: 79915
ماهواره زندگيمان را نابود کرد/شوهرم ازدواج پنهاني کرد/ دخترم افت تحصيلي شديد داشت
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 1812

به گزارش سلام لردگان؛ به قصد مصاحبه با افراد مراجعه کننده به يکي از مجتمع هاي قضايي خانواده در تهران رفته بوديم که به طور اتفاقي به خانمي بر خورد کرديم که براي انجام کارهاي پاياني پرونده طلاق خود به آنجا مراجعه کرده بود، از وي خواهش کرديم که قدري در نمورد علل و عوامل رخداد چنين حادثه تلخ در زندگي زناشويي صحبت کند که ابتدا وي امتناع کرد ولي با اسرار ما وقتي را در گوشه اي از حياط آنجا اختصاص داد و پيرامون اين موضوع گفت و گويي صورت گرفت که مشروح آن در ادامه آمده است:

در ابتدا از مشخصات سني، تحصيلي  و خانوادگي خودتان برايمان شرح دهيد.

من يک خانم 32 ساله هستم ، ليسانس معماري را از دانشگاه آزاد اخذ کردم و حدود 7 سال هست که ازدواج کردم و صاحب دو فرزند دختر نيز مي باشم. يکي از فرزندانم کلاس دوم دبستان است و ديگري به مهدکودک مي رود. شوهرم(البته ديگر بايد بگويم شوهر سابق) نيز 36 ساله و داراي فوق ديپلم بهداشت مي‌باشد که در کار حمل و نقل مواد پتروشيمي شرکت معتبر بين المللي دارد. از نظر مالي نيز هيچ نوع کم و کسري در زندگي نداشتيم و تقريبا يک زندگي مرفه را ترتيب داده بوديم.

علت مراجعه شما به دادگاه خانواده چه بوده؟

اختلاف با همسرم که در نهايت منجر به مراجعه من به دادگاه براي گرفتن طلاق با رضايت کامل از سوي طرفين گرديد.

اگر براي شما مقدوره از علت طلاق برايمان بگوييد؟

ما تقريباً دو سال اول زندگيمان را با خوبي و خوشي شروع کرديم و چون دختر عمو پسرعمو بوديم از اول همه ما را به نام هم مي خواندند و عشق و عاطفه به وفور ميان ما موج مي زد. ما به خاطر شغل همسرم مجبور شديم از کرج به تهران عزيمت کنيم و در يکي از محله هاي مرکزي شهر ساکن شديم. من هم در يکي از شرکت هاي مرتبط با رشته تحصيلي‌ام شغلي پيدا کردم و ديگر دلبستگي ام به تهران روزافزون مي شد. ارتباط ما هم کم کم در آپارتماني که بوديم با همسايگان طبقات ديگر زياد شد و من متوجه شدم که تمام همسايگان داراي ماهواره هستند و هرروز از فيلم هايي که در ماهواره پخش مي شد برايمان توصيف و تعريف مي کردند. خلاصه، کار با تعاريفي که از ماهواره پيش شوهرمان کرديم و تنوعي که در برنامه هاي ماهواره بودم شوهرم راغب شد که تجهيزات ماهواره را براي منزلمان تدارک ببيند تا اوقاتي از شب که پيش هم هستيم سرگرم اين شبکه ها بشويم.

شبکه من و تو محبوب ترين شبکه بين اهالي ساختمان بود و هرشب اين شبکه و برنامه هاي منحصر به فرد آن من جمله بفرماييد شام و... برابيمان بسيار دلچسب بود ولي خودم شخصاً دوست نداشتم که يک مرد به تماشاي برنامه هاي اين شبکه بنشيند چرا که بالاخره بيشتر عوامل برنامه خانم هايي بودند که از نظر حجاب و مدل لباس پوشيدن، در شان ديدن براي يک آقا نبودند. ولي از قضا همسر ما با يک حلم و علاقه فراوان به ديدن اين برنامه نشست و هر روز از من مي خواست که خودم را شبييه يکي از اين عوامل برنامه کنم و من خوشم نمي آمد. کار به جايي رسيد که ديگر يا طعنه مي زد و يا صراحتاً من را به خاطر مدل لباس پوشيدنم در خانه مورد تخريب قرار مي داد.

يک بار هم ناچاراً رفتم يک دست لباس شبيه همان خانم‌هاي من و تو گرفتم و پوشيدم و آمدم کنار همسرم که در نهايت بهم گفت که اونها زيباتر از تو هستند. خلاصه کارمان به جايي رسيد که ديگر خيلي کم با هم صحبت مي کرديم و يا اون دير وقت به خانه مي آمد و اگر هم زود مي آمد مشغول ماهواره مي شد و به کل خانواده را از ياد برده بود.

شما نسبت به رفتار همسرتان واکنشي نشان نمي داديد يا علت اين بي توجهي را از وي جويا نمي شديد؟

البته که واکنش نشان مي دادم و مي گفتم که چرا تو کم محلي مي کني ولي وي با خونسردي مي گفت که تو بد احساس مي کني و من اصلا اين طور نيستم که تو مي پنداري.

آيا با اين واکنش‌ها اصلاح نشد؟

اصلاح که نشد هيچ به کل ديگر در يک تخت هم نمي خوابيديم و مکان خواب خود را به حال و روي کاناپه انتقال داده بود و مثل دو تا غريبه با هم زندگي مي‌کرديم. يک روز هم ديگر به ستوه آمدم و زدم رسيور ماهوره را شکاندم و وقتي همسرم به منزل آمد و صحنه را ديد علي رغم توجيهم با شدت عصبانيت در مرز کتک زدن من پيش رفت که من هم قهر کردم و به خانه پدر رفتم و چندباري هم پدرم با وي صحبت کرد ولي افاقه اي نداشت. حتي آمد من را به خانه خودمان برگرداند ولي باز روز از نو و روزي از نوع شروع شد. ديگر پيامک بازي و تماس‌هاي مشکوکي که همسرم را به خارج از خانه براي حرف زدن هدايت مي کرد جاي ديدن ماهواره را براي وي پر کرده بود. ديگر مشکوک شده بودم و يک روز ناچاراً به شرکت همسرم مراجعه کردم و که خواست خدا بود که از زبان يک پيرمرد خدماتي در شرکت شنيدم که با اشاره به منشي دفتر همسرم وي را همسر آقاي رئيس معرفي کرد که همانجا خوشکم زد و بهت زده به در و ديوار مي نگريستم و همانجا متوجه همه مسائل شدم.

به نظر شما عامل اصلي اين قضيه ماهواره بوده است؟

صد درصد که عامل اصلي، ماهواره بوده است. مجذوبيت زن هاي شبکه هاي ماهواره اي که با تيپ و مدل هاي مختلف خود را در معرض نمايش قرار مي دادند شوهر غافل من را هم تحريک کرده بودند و به نحوي با القائات مختلف من جمله اختلاط زن و مرد در مهمانيها و ... وي را از زن و زندگي دور کرد. در همين اواخر دوباره به ماهواره روي آورده بود و يک رسيور تازه خريده بود و به منزل آورده بود که ديگر اين امر بر من يقين داد که عامل اصلي اين طلاق عاطفي، ماهواره است. اين منشي شرکت نيز دست کمي از خانم هاي شبکه‌هاي ماهواره اي نداشت.

فرزندان شما در مواجه با ما ماهواره آسيبي نديدند؟

دختر بزرگ من افت تحصيلي شديدي پيدا کرده بود که بنده را به مدرسه خواندن. در توضيحاتي که معلم دخترم در توصيف وضعيت او ميداد متوجه شدم که برنامه هاي ماهواره بر روي او هم تاثير گذاشته است. معلمش مي گفت که دائم از برنامه هاي تلويزيوني صحبت مي‌کند يا به گفته دوستان دخترم، گاهي از رقص هاي ماهواره تعريف مي کند و سر کلاس مي رقصد که واقعا خودم با شنيدن اين اوصافِ دخترم شرمنده شدم. و معلمش صراحتاً به من گفت که آيا در خانه ماهواره داريد؟ که من جواب دادم بله و ايشان گفتند که هر چه سريعتر بساط ماهواره را از خانه جمع کنيد.

توصيه شما به خانواده هايي که در معرض چنين آسيب هايي هستند چه مي باشد؟

به نظر من خانواده‌هاي ايراني با دست خود زندگي شان را تباه نکنند. ماهواره معضلي است که دودمان خانواده را به باد مي دهد. اصلا به نظر من براي همين قضيه ساخته شده و مبناي کار شبکه هاي فارسي زبان نيز همين است که هويت اصيل خانواده اي ايراني را از بين ببرند و يک آشفتگي روحي و رواني در جامعه شکل دهند و آن فرهنگي را که آنها مدنظر دارند در جامعه ما پياده کنند.

انتهاي پيام/

منبع: شبکه اطلاع رساني دانا

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس